واسه نی نیمون که هنوز خیلیییییی کوچیکه....

سلام  آنیسا جونم تا الان سیزده ماهو بیست ویک روزته اولین جمله ای که تا الان گفتی اینه : آب بده  اونم با لهجه ی مخصوص خودت با اون صدای خوشگلت دیگه ماما بابا یلدا مه یم(مریم) دادا آنی آره .اینا رو هم میگی دیگه اینکه کلاغه میگه قار قار وگنجشکه میگه جیک جیکم میگی الانم سه تا مروارید بایین و4تا بالا داری وچنتا جای دیگه هم ورم داره لثه هات که همین روزا مرواریدات میزنه بیرون   راستی الان 5 روزه که پدر بزرگ عزیزم فوت کرده. 5شنبه 2 مهر94.واقعا عاشقش بودم روحش شاد درست 8ماه بعد از فوت مادربزرگ عزیزم.خدا رحمتشون کنه ...

دختر نازم فرشته ی من خدا الان یکساله تو رو بهمون هدیه داده ،چه زود گذشت این یکسال باهمه سختیا والبته شیرینیاش،واقعا از روزی که تو دنیا اومدی،زندگیمون خیلی خوشگل ترشده. خب الان از کارات بگم،خیلی دختر شیطونوکنجکاوی هستی،همین الانم در حال بهم ریختن وشیطونی هستی. ازوقتی وارد یکسال شدی ماما بابا میگی،البته قبلا هم میگفتی ولی نه مثل الان. عاشق کفشی ،تاکفشاتومیبینی شروع میکنی بوسیدنو ذوق کردن. از بیرون رفتن وتاب بازی که دیگه قبلا گفتم،وقتی هم می پرسیم کلاغه میگه ؟؟؟توباصدای خوشگلت میگی قار قار،هرموجودجانداری ام که میبینی بهش میگی گوگو       ...

سلام دختر خوشگلم   الان دقیقا ده ماهو بیست وسه روزته دیگه راه افتادی ودستتو ول میکنی وخودت راه میری ولی بازم یه مراقب میخوای عاشق دده رفتنی،تا چشمت به بابایی میوفته دده میگی انقد تکرارمیکنی تا مجبور بشیم ببریمت ده   وکلمه جدیدی که یاد گرفتی تااااب تاب ،عاشق تاب تاب عباسی وقتی ازت میپرسیم کجا بریم  یا میگی دده یا تاااب تاب   راستی 5 تا دندونم درآوردی    

امروز بردمت چکاب نه ماهگی،وزنت 8200 و قدت 72بود،الان دیگه کامل میشینی و خودت بلند میشی،دستتو میگیری وبه اطراف و راه میری،کلمه های آب بابا وماما ودده رو هم میگی،عاشق ذوق کردناتم که انقد خوشگل ذوق میکنی ولباتو غنچه میکنی ،قلب منی دخترمممم   شیطون وبازیگوشه من یه دونه دندون درآوردی،5 اردیبهشت بود متوجه شدم دندونت جیک زده،عاشقتممممممم   

...

...

سلااام عید همه مبارک باشه میخوام اگه بشه واینترنتم بازی در نیاره عکسای دخملمو بذارم اول بگم که الان 4 دستو پا میره خانم کوچولو ودده هم میگه خلاصه خیلی شیرین شده دخملم  

این عکس واسه بعد از حمومته که روسری پوشوندمت سرما نخوری خخخ   ...

این عکس دوسه روز پیشته که سمیرم بودیم خونه ی پدر بزرگم،البته آخر سر توضیح میدم چرا اونجا بودیم،نمیدونم چرا تو هرپست فقط یه عکس میتونم بذارم. ...

  این عکس 6ماهگیته،البته چند روزی مونده که 6 ماه تموم شه. ...